کلاً...
دختر گلم خیلی وقته از کارات و صحبتهات چیزی ننوشتم. الانم نمیدونم از کجا شروع کنم. خیلی دلبر و باهوشی، نمیشه هیچ رقم از دستت فرار کرد. قاطی پاتی (از نظر زمانی) هرچی به ذهنم رسید می نویسم البته بر اساس یادداشتهایی که دارم . هرکدوم هم عکس داشت با عکس.. توی این عکس داشتیم از باشگاه میرفتیم خونه، طبق معمول اصرار داشتی که بیرون از سالن یه کم بشینیم و با هم صحبت کنیم.. داشتیم صحبت می کردیم که متوجه شدم با خودکار روی کفشت یه کوچولو خط خطی کردی، پرسیدم این چه کاریه؟ میگی: نـــــــه مامانی من فقط نبشتم تــب (کفش) خوشگلم دوستت دارم . - مامانی!!!! - بله؟ -من و تولدم تو آسانسور بودیم که گرگه رو دیدم داشت تولد...