خواب های آیاتای - سری چهارم عکس
دختر نازم همه لحظه های خواب شما آنچان سرشار از معصومیته که دوست ندارم از کنارت برم و این زیبایی ها و خوبیهای ناب رو از دست بدم. دو تا عکس اول مربوط به زمانی هست که وسایل خونه تقریبا جمع بودن و یه کم بهم ریخته بودیم. ولی قربون دختر یکی یه دونه برم که چقدر خسته و کوفته بیهوش می شد و براش مهم نبود کجا می خوابه.. این عکسم از قبل مونده بود مربوط به گچساران رفتن شما توی شهریور ماهه. اینم که یه شب شما خوابت نمی اومد و چون دیر وقت بود گذاشتمت تختت و چراغ رو خاموش کردم و ازت خواستم نیای بیرون و چراغ رو هم روشن نکنی اما ساعت 2 یهویی یه حسی منو بیدار کرد و اومدم بهت سر بزنم که دیدم وسط اتاق روی عروسکات...