ما برگشتیـــــــــــم ..
سلام و صد تا سلام شاداب بهاری به آیاتای عزیزم . به همه دوستای گلمون.سال نو مبارک.
بعد از غیبت سه هفته ای برگشتیم که دوباره شادیهامون رو با هم شریک بشیم.
امیدوارم همه تعطیلات خوبی رو گذرونده باشن و برای یکسال انرژی ذخیره کرده باشن.
ما سفر نوروزیمون رو از 24 اسفند نود شروع کردیم و روز 13 فروردین به اتمام رسوندیم. خیلی خوش نگذشت اما بالأخره چون عزیزان رو دیدیم و چند تا پیک نیک رفتیم و تخلیه انرژی کردیم بد نبود، فقط تجدید انرژی نشد. اومدیم بریم بشینیم کنار دریا و کمی خلوت کنیم و دوباره شاد بشیم .
توی این مدت آیاتای تغییرات زیادی داشته و کارهایی میکنه که همه مون رو به وجد میاره . دختر ناز و دوست داشتنی ما خنده از لبهاش محو نمیشه (پروردگارا سپاسگزاریم) و جدیدأ موقع خنده و ذوق کردن زبونش هم بیرونه. امیدوارم زودتر مقوله زبون رو فراموش کنه، آخه خیلی تکرار میشه . این روزها که همه کنار هم بودیم آیاتای خیلی وابسته تر شده و امروز صبح برای اولین بار وقتی خواستم تحویل مهد بدم چسبید به من و به سختی جدا شد. هم جالب بود و هم کمی ناراحت کننده. خیلی شیطون شده و از در و دیوار و سر و کول مون میره بالا. کمی هم این روزها از عادت های خوبش کم شده. مثلأ به بغل کمی عادت کرده و دوست داره به کمک دیگران بخوابه و مثل گذشته توی تختش بند نمیشه. البته از دیروز سعی میکنیم گریه هاش رو تحمل کنیم و مجبورش کردیم که توی تختش باشه. البته اونم خیلی بشین پاشو بازی میکنه و از دیواره های تخت آویزون میشه و تا دلتون بخواد داد و فریاد میکنه و صدا میزنه. خلاصه به هر ترفندی که به عقل بچگانه ش خطور میکنه دست میزنه تا ما رو بکشونه بالای سرش. به قول پدر آیاتای یه ده روزی کار میبره. هر وقت سرحاله و بازی میکنه و ذوق میکنه میگه به به به و ده ده ده.. و هر وقت ناراحته و به یه چیزی نیاز داره مه مه مه ...چه میشه کرد، از قدیم گفت رفیق بی کلک مادر .. توی تعطیلات هم چند روزی تب کرد و فکر میکنم طی چند روز آینده باید منتظر دندون باشیم. عزیزم برای همه چیز با صدا ذوق میکنه و گاهی که حوصله ش سر رفته همینقدر که کسی صداش بزنه یه صدای ذوق کردنی در میاره و خنده ی از ته دلی که به قول فرشته جون آتیشمون میزنه ..
از این مدت که نبودیم عکسهای زیادی داریم اما همشون در حوصله این محفل نیست و اون تعدادی رو که میدونم خنده روی لبهای زیبای آیاتای و شما دوستان گلمون میاره ، باهاتون به اشتراک میذاریم.
اول عکس هنری آیاتای جان که پدر شکار کردن:
دو تا عکس زیر هم مربوط به روش های جدید خوابیدن آیاتای هستش که بعد از تلاش های زیاد توی تختش یه گوشه ای از تخت خوابش میبره :
انواع شکلک های آیاتای :
پ
آیاتای در محل تفریحی "بی بیون" :
آیاتای در محل تفریحی دولت آباد:
اینم سفره هفت سین هول هولکی ما با توجه به اینکه تعداد زیادی مهمون روز عید برای ناهار مهمونمون بودن (قابل توجه اینکه ساعت 3 صبح چیده شده):
و آیاتای جان بعد از تحویل سال:
و اینم هفت سین فرودگاه شیراز :
اینم عکس از آیاتای که ازش غافل شده بودم و داشتم چمدون رو جمع می کردم که رفته بود سراغ ظرف شکلات و یه دونه رو باز کرده بود که هم خوره بود و هم صورتش رو نقاشی کرده بود. الهی من فدای تو ..
و آیاتای در راه برگشت:
بعضیهاشون الزامأ مربوط به سفر نیستن، مربوط به مدت غیبتمونه از جمله چند تا عکس اول ..
دوستتون داریم و منتظر نظرات سازنده تون هستیم ..