آیاتایآیاتای، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
آیینآیین، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

دخترم آیاتای

پتوی بچگی پدر آیاتای

1390/10/28 21:40
نویسنده : مادر آیاتای
1,330 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آیاتای جونم. اول از همه می خواستم بگم که خیلی دوستت دارم، البته یه حسی هستش که اسمش دوست داشتنه اما جنسش با همه دوست داشتنهای دیگه فرق میکنه. دایره لغت خیلی محدوده و فعلاً فقط همون "عشق مادری" که از قدیم گفتن رو باید استفاده کنیم .

الان ساعت 8.5 شب روز 28 دی ماه نوده و شما از خواب بعد از ظهرت بیدار شدی و یه کم حریره بادام و سرلاک و پوره سیب و نهایتأ یه شیشه شیر خوردی و دوباره خوابیدی. الهی من فدات شم که اینقدر نازی. اومدم بالا سرت و دیدم مطابق معمول همیییییشه یه پات رو از پتو گذاشتی بیرون ( و روی پتو )  و در خواب نازی.. زود دوربین رو آوردم و چند تا عکس ازت گرفتم چون این مدت فراموش می کردم در مورد خوابیدنت چیزی بنویسم. البته اول میخوام در مورد پتوی خوشگلت توضیح بدم .

این پتو مال بچگی پدری هستش که  پدربزرگ خدابیامرز توی یه سفر کاری که به تهران رفته بودن برای پدر می خرند و مادربزرگ نگه داشته بودن و موقع تولد شما به همراه بقیه رخت خوابهایی که خیلییی زحمت کشیدن براشون، برای شما آوردن، روکش جدید کشیده بودن و تحویل پدری دادن دوباره. اول هم این پتو رو من داده بودم مهد که اونجا شما استفاده کنید اما گفتم شاید نازک باشه و یه دونه بزرگتر بردم برای مهد و این رو نگه داشتم خونه. مادر بزرگ همینطور برای شما یه تشک خوشگل که توی عکسها هم پیداست و یه لحاف خیلی خیلی خوشگل با دو سایز بالش خوشگل و عروسکی آوردن که ازشون حسابی تشکر می کنیم .

 

 

 

 

بد نیست دو تا عکس هم از گردنت که کجکی میخوابی بزارم که نگرانی من واقعاً بیجا نیست از آرتروز گردن شما..  :

 

 

دوست داشتم چند تا عکس دیگه هم برای یادگاری میزاشتم وبلاگ شما که توضیح هر کدوم رو بالاش می نویسم .

 عکس زیر مربوط به اون روزیه که داشتیم میرفتیم بیرون و شما چند لحظه بعد از این عکس از تأخیر بقیه قاط زدی و شروع کردی به گریه. اینجا هنوز خندان هستی الهی من فدای خندیدنت:

 

این عکس هم یکی دیگه از شکار لحظه های تلویزیون تماشا کردن شماست. دقیقاً هاج و واج :

 

و این هم نون خوردن شما دختر خوشگلم که خیلی دوست داری. البته فقط سنگک و بربری دوست داری و از لواش خوشت نمیاد .خیلی بامزه میخوری، اول نرمش میکنی با بزاق دهانت و بعد کوچولو کوچولو میخوری و چون تیکه تیکه اس و هنوز به این مدل خوراکی ها عادت نداری، با قورت دادن هرتیکه هرچند نرم شدن، انگار میخوای بالا بیاری و بعد روی تیکه های بعدی کار می کنی .فدات بشم دختر گلم .

 

الان شما 7 ماه و 18 روزه هستی و خیلی دلبری می کنی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فاطمه
28 دی 90 21:58
چه ناناز خوابیده خاله جون پاهاتو میدی بخورم بووووووووووووووووس عزیزم
روح انگیز مامان سیاوش کوچولو
29 دی 90 0:08
سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم پسر منم دقیقا مثل ایا تای میخوابه هر شب و روز کارم گذاشتن پاش زیر پتوشه قربون اون خنده شیرینت بشم بی دندونسیاوشم عاشق تلویزیونه مخصوصا پنگول و خاله سارا خاله فدای اون نون خوردنت بشه که ادمو حوس میندازی منم دلم نون خالی میخواد نباید این عکسارو نشون سیاوش بدم وگرنه پسرم هوایی دختر مردم میشه
متین مامی ایلیا
4 بهمن 90 21:33
عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززم خیلی ناز خوابیدی قربون خندت