آیاتای و فرآیند حموم رفتن..
سلام به آیاتای عزیزم و همه بینندگان عزیز وبلاگش.
به درخواست فریماه جون که البته پیشنهاد خیلی خوبی بود، امروز تصمیم گرفتم از حموم رفتن آیاتای و کارای مربوطه اش عکس بگیرم و یادگاری بمونه وبلاگش اما چون پدرش نبود، نتونستم حین حموم کردنش عکس بگیرم. و به این ترتیب از بقایای وسایلش توی حموم عکس گرفتم و از لوسیون زدن و لباس پوشوندنش..
با هم عکساشو ببینیم :
و یکی از وسایل بازیش توی حموم :
و الان آیاتای با حوله آبیش )به دلیل مسائل شرعی بعضی قسمتها سانسور شدن):
الان آیاتای جان رو لوسیون زدم و میخوام لباسهاشو بپوشونم..
و مرحله آخر لباس اصلی و آماده میشه برای ورود پدری و مادربزرگ ..
دوستان متوجه شادی آیاتای شدید؟ خوشحاله که پدری داره میاد و البته مادربزرگ..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی