چرا آیاتای؟
سلام سلام سلام بازم من دیر مطلب نوشتم . امروز میخوام در مورد اینکه "چرا اسم آیاتای رو گذاشتیم آیاتای" صحبت کنم.
ما از اول اطلاع از بارداری دنبال اسم های خوب میگشتیم و چندین سی دی و کتاب و کلی سایت های ایرانی و خارجی و حتی کردی و .. و کلی وبلاگ رو زیر و رو کردیم. خب برای اسم انتخاب کردن برامون چند چیز خیلی مهم بود مثل معنی خوب، تلفظ خوب و راحت ( برای بزرگترها ) ، تک بودن و البته معنی دور از دسترس.
تا اینکه به اسم تائیس برخوردیم و تصمیم گرفتیم بزاریم تائیس. خیلی تحقیق کردیم در موردش یکی دو تا کتاب خوندیم و کلی هم از اینترنت مطلب خوندیم تا اینکه پدر آیاتای گفتن از این اسم به دلایلی زیاد راضی نیستن.
بد نیست کمی در موردش توضیح بدم. تائیس اسم معشوقه اسکندر مقدونی بود که وقتی سرزمین پارس و تخت جمشید رو فتح کردن، اون شبی که جشن این فتح رو توی تخت جمشید برگزار کردن، دور و بر اسکندر پر بوده از زنان حرمسرای پادشاه ایران که طبیعتأ زنان و دختران پارسی بودن، این تائیس خانم هم که حسابی زورش گرفته بوده، کلی مشروب (مشروبات الکی نه ها!!) به اسکندر میخورونه و در عالم از خود بیخبری اونو متقاعد میکنه که اجداد اینها بودن که آتن رو فتح کردن و به آتش کشیدن، و شما هم بیا به جبران اینکار پارس ها، تخت جمشید رو به آتش بکش. اونم که رگ غیرتش مور مور شده بوده، مشعل رو میده دست تائیس جون و میگه دمت گرم خودت زحمتشو بکش که اونم از پرده های تخت جمشید شروع میکنه و اونجا رو به آتش میکشه و اینجوری بوده که کل اونجا میسوزه. میگن فردا شبش اسکندر که بر بالای یک بلندی ایستاده بوده و دسته گل تائیس جونو میدیده کلی حسرت میخوره که چه کاری کردم، و از کرده خودش حسابی پشیمون میشه.ولی چه فایده دیگه اونجا به وضعیتی که امروزه میبینیم تبدیل شده بوده.. (دوستان این مطلب یه نکته آموزنده هم داره که حواسمون به این آب شنگولی ها باشه) .
خلاصه اینکه هر سایت و وبلاگ ایرانی که ما باز می کردیم و تائیس رو سرچ میکردیم، جمله با عبارت : تائیس فاحشه ای بود، تائیس نام یک روسپی بود، تائیس نام یک ... ولی سایت های خارجی مطلب رو خیلی واقع بینانه نوشته بودن و از اون با نام معشوقه اسکندر یاد میکردن. که ما اینجا به این نکته هم پی بردیم که ایرانی های عزیز از حرصشون این دوتا رو باهم قاطی می کردن. البته ناگفته نماند که تائیس اسم یک قدیسه هم هستش توی دین مسیحیت که کاری که اون تائیس معشوقه کرده اونقدر بازتاب داشته که قدیسه بیچاره کاملأ ناپیداست.
در ادامه مطلب تائیس عرض کنم که به این دلیل هم اسم اون مجسمه آزادی توی آمریکا (مجسمه آزادی یا تندیس آزادی (Statute Of Liberty) که نام رسمی آنLiberty Enlightening The World (آزادی روشنگر جهان) است در سال 1886 میلادی توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شد.. منبع: بررسی اسرار پشت پرده مجسمه آزادی) رو گذاشتن تائیس که یک مشعل مبارک در دستش هست . مثل اینکه این همون مشعله اس که تخت جمشید رو از ما گرفته. و به این دلیل که اسم اون مجسمه تائیسه ( ونه به این دلیل که تائیس تاریخ مملکت پارس رو به اآتش کشیده) سازمان ثبت احوال ایران اجازه نامگذاری با این اسم رو نمیده.
یعنی اگه هم ما از بار منفی که فضای مجازی ایران برای تائیس داشت چشم پوشی می کردیم، بازم اجازه نمیدادن بزاریم . فریماه جون توی کامنت ها یه نکته رو یادآوری کردن که بدنیست توضیحش بدم. تائیس یک اسم یونانی هست و تنها یک معنی براش پیدا شد و اونم ابهام زدایی بود. معنیش چندان چنگی به دل نمیزد. خود اسم خیلی قشنگ بود .
اینجوری بود که ما تا ماه هشتم مشغول بررسی این اسم و همزمان چند تا اسم دیگه بودیم که اون چندتای دیگه خیلی برامون کامل نبودند. و یک هفته مونده به بدنیا اومدن آیاتای یکی از دوستای خانوادگی ما مهمونمون بودن که ما خیلی دوستشون داریم (خانواده خاله منیر و آقا جواد و ویداجون) و اونها این اسم رو به ما پیشنهاد دادن و من و پدر آیاتای تازه یادمون افتاد که چند سال پیش این اسم رو شنیده بودیم و یه جایی یادداشت کرده بودیم. خلاصه گشتیم یادداشتهامونو پیدا کردیم و بعد از یه عالمه همفکری تصمیم گرفتیم بزاریم آیاتای .
آیاتای با ریشه ترکی شامل دو بخش آی+ تای هستش که اون الف وسطش همون حرف ربطه در زبان فارسی که در ترکی هم گاهی با الف و گاهی با فتحه --ََ-- تلفظ میشه. و در مجموع آی به معنی ماه و تای به معنای همتا، لنگه، شبیه و مثل .. هست که معنی کامل اسم خیلی راحت میشه همتای ماه.
بدنیست یه خاطره از اتاق عمل تعریف کنم که وقتی داشتن کارای منو انجام میدادن که عمل شروع بشه و کادر اتاق عمل همه جمع بودن از تکنسین ها و دکتر بیهوشی و دکتر خودم و کارشناس موسسه رویان، تکنسین ها خیلی راجع به اسم آیاتای هیجان نشون دادن و به دکتر بیهوشی گفتن که اسم بچه قراره بشه آیاتای، دکتر بیهوشی هم که یه آقای خیلی با تجربه و قدیمی بودن، با تعجب پرسید یعنی چی؟منم گفتم یعنی همتای ماه. اونم خیلی با آرامش گفت خانوووم مگه مهوش چشه، مگه مهسا چشه؟ من تا یک سال دیگه هم تمرین کنم نمیتونم بگم آیاتای.. ما هم کلی خندیدیم. البته من از استرس داشتم بیهوش میشدم که دیگه داروی بیهوشی دادن و رسمأ بیهوش شدم.
اینم یه عکس از آیاتای, داغ داغ تنوریه :
و اینم تصویر پاهای آیاتای که الان چند وقته در هر حالتی خوابیده یا نشسته پاهاش رو روی هم میندازه و ما کلی شاد میشیم
دوستان عزیز نظر یادتون نره. از اون گلهای همیشه بهار ما رو بی بهره نکنید .