آیاتایآیاتای، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
آیینآیین، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دخترم آیاتای

عکس های مــــــــهــــــــــد

1391/8/19 14:43
نویسنده : مادر آیاتای
3,206 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم، دختر ماه گونه ام.

دیروز پنج شنبه رفتیم با هم مهد و از شما توی اتاق خودتون (شیرخوار) و سالن بازی کمی عکس گرفتم. چون من اونجا حضور داشتم خودت نبودی، مثلا نمی رقصیدی و منو نگاه می کردی یا ورزش نمی کردی. بنابراین من از اتاق رفتم بیرون و دوربین رو دادم به شهرزاد جون که عکس بگیره. خوب شد بازم دستش درد نکنه، عکسهای خوبی گرفت و یه تیکه فیلم قشنگ. عکس رو بدون شرح میذارم چون خودشون به اندازه کافی گویا هستن.

 

اسامی بچه ها به ترتیب از سمت راست: آیاتای، هلیا، سلاله، بنیامین و آخری رو نمی دونم، بقیه هم خواب بودن، حالا توی این سر و صدای این چند تا وروجک اون بیچاره ها چجوری میخوابن عجیبه!!

من عاشق این میز و صندلی های مهد هستم.

آیاتای غذا خورده و خوشحاله.

آیاتای و همکلاسی هاش در حال ابراز احساسات، اون چشم بستنه چی بود دیگه نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آیاتای و برو بچ توی سالن بازی:

بچه ها آماده شدن برای رقصیدن:

عکسها خیلی زیاد بودن اما در حوصله اینجا نبود و به همین تعداد اکتفا کردم.

دخترم پست بعدی اختصاص داره به عکسهایی که شهرزاد جون از 4.5 ماهگی که شما رفتی مهد ازت گرفته و بهمون میده. دست ایشونم درد نکنه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (34)

نرگسی
19 آبان 91 14:54
ای جونم چه بوسی ..


مامان یکتا
19 آبان 91 15:18
چه مهد با صفایی.آدم هوس میکنه بره مهد!معلومه اونجا به آیاتای جان خوش میگذره.دست مربی هاش هم درد نکنه.
عزیزم دو سه پست قبلی رو هم که نخونده بودم الان دیدم و از خوندنش لذت بردم.منکه از این شیرین کاری های دختر ناز سیر نمیشم.

مرسی عزیزم. خوشحالیم که به ما سر میزنید..
بارون
19 آبان 91 18:44
وای عزیزممممممممممممم
شیشه شیرتو:-*
دندونای موشیتو:-*
وای بوسیدنش
براش اسپند دود کن
خیلی ماهه دخترنازتون
چشمش نزنیم از شیرینی

--------------------------------------
امیدوارم همیشه لباتون به خنده باشه

ممنون بارون عزیزم.
فریماه جون
19 آبان 91 22:12
چه بوسه حرفه ای با چشمهای بستهجالب بود. شبنم جون پرستار خود دختریه دیگه یا شهرزاد جون...؟دستشون درد نکنه.


بلـــــه... شبنمه اما شهرزاد جون (خواهر شبنم) کارهای دیگه ی مهد رو انجام میده و هر از گاهی هم یه سر به بچه ها میزنه.
فریماه
20 آبان 91 0:24
دست هردو شون درد نکنه. فکر میکردم شبنم جون پرستار خصوصیه دختریه و شهرزاد جون مربی خود مهده.


مرسی فریماه جووون.
آرچلیک
20 آبان 91 3:05
سلام . عکسهای زیبایی بودند ولی کلا مشخص بود که عکاسش فرق کرده نوع عکسها و سوژه عکسها با دفعات قبلی متفاوت بود ولی خب قهرمان داستان ما مثل همیشه ماشاء اله سرحال و خوشتیپ و پرانرژی بود . یه سواال داشتم اینکه این مهد چه امتیازاتی داره و مربی هاش کاربلد هستندو شما راضی هستید که ثمره زندگی تون رو با اونجا میبرید یا از روی اجبار اینکار رو میکنید . باتشکر


ممنون.این مهد سه ستاره هستش و امکاناتش و فضاش هم متناسب با سناره هاش هست. ما که خیلی راضی هستیم. مهم مهربونی و محبتیه که نثار بچه ها میشه و نبود والدین حس نمیشه.
مامان کوروش
20 آبان 91 8:55
فرزانه جون این بوسه مشکوک می زنه
چه مهد خوشگلی و چه مربی با حوصله ای


بــد مشکوک میزنه، بـــد!!!
مرسی فریماه جون.
فریماه جون
20 آبان 91 18:07
یه تلگراف داری دقیقا مصداق تلگراف...


جواب دادم الان تموم شد. هر چی تایپ میکردم تموم نمیشد، دوباره هم میخواستم بخونمش بازم تموم نمیشد.
محيا كوچولو
20 آبان 91 22:11
اي جونم آياتاي نانازي منم هوس كردم برم مهد


ممنون عزیزم، بله اونجا دنیایی دارن.
مامان مهربد
21 آبان 91 9:12
دختر به این نازی باید بره این مهد ناز.راستی اسم مهدشون چیه؟


مرسی عزیزم. مهد گلهای اطلسی.
مانی محیا
21 آبان 91 11:57
ایندفعه خاله جیگر مامانتو بخوره که اینقدر خوب همه چی رو با سند ثبت میکنه..


قربونت برم که به جیگر خوری افتادی،تواین گرونی مردم خودشونو میزنن به گیاه خواری...
مامان شینا
22 آبان 91 14:27
چه مهد با صفایی چه خوشی میگذرونن


بله خدا روشکر..
مامان روانشناس
22 آبان 91 15:22
مامان آیاتای عزیزم خیلی خوشحال میشم به وب روانشناسی ما بیاید و در بحث های ما شرکت کنید
http://psychology.niniweblog.com/


بله حتما.
دایی محمد
22 آبان 91 18:47
ای وااااااای من... امیدوارم که مزه بوسه نرفته باشه زیر دندونشوش


امیدوارم!!!
یاسمن
22 آبان 91 18:50
سلام عششششششششششششششقم خوبی ایییییییییییییییی جونم بااون بوسه خوشکلت چقد حرفه ای خیلی دوست دارم میبوسمت


سلام یاسمن جون. ماهم شما رو میبوسیم.
سونیا عمه صدرا وسینا
23 آبان 91 11:18
آیاتای جون عکساتودیدم جیگرخیلی خوشگلیامیبوسمت بازم منتظرعکسات هستم


سلام عمه سونیا جون. ممنونم که اومدید به وبلاگ من. بازم بیاید.
مهرناز(مامان آرسام)
23 آبان 91 22:12
الهی بگردم چه ابراز احساساتی هم میکنه به دوستش بلا خانوم!!!!
چه مهد قشنگی داری خالههههه مثل خودت
یعنی اون ذوق بعداز غذاخوردنت تو حلقم!!!!


ممنون خاله جون.شما لطف دارید. البته ازین ذوقها خیلی کم میکنه، اگه یه دونش رو بعد غذاخوردن توی خونه برای مادر بکنه، مادر غش میکنه.
مامان مهرناز و آرسام
25 آبان 91 11:57
سلام عشقم آپم


سلام، بله میام خدمتتون.
مامان کورش
25 آبان 91 16:41
سلام عزیزم چه مهد خوبی همه کاری میکنن ازورزش گرفته تا یاد دادن بوس رمانتیک اون عکس بوسه خیلی ناز شده بود


سلام. بله بالاخره اینا هم لازمن خواهر. ممنون.
مامان ترنم
26 آبان 91 11:59
سلام من اومدم .ببخشید اینقدر دیر از بس وقت هیچ کاری پیدا نمیکنم میبینی چقدر بی جنبم .وای چه عکس هایی چه ناز خندیده عروسکم.راستی پس نی نی من کو؟


سلام عزیزم خسته نباشی واقعا. کم کم کارات سبک میشه. اون روز که من رفتم 5 شنبه بود و مثل اینکه پیش پای ما بابای ترنم رفته بود دنبالش و برده بود خونه.حیف شد چون دوست داشتم همه بچه ها توی عکسهای یادگاری باشن.انشاله شما هم برو عکس برای وبلاگ ترنم بگیر و برای یادگاری. اگه پنج شنبه نباشه، آیاتای هم هست.

نسرین
26 آبان 91 23:23
چی چی تای؟!!!
خاله خاطره
28 آبان 91 19:56
توی مسابقه میثمک بهار خانوم ما توی گــــروه نــــــه هست شماره 1085 خوشحال میشم بهمون رای بدی
مهرناز(مامان آرسام)
29 آبان 91 9:41

ای جااااااااااااااانم


مرسی مهرناز جون.
مامان ساینا
29 آبان 91 17:53
چه مهد خوشگلی. چقدر رنگی. منم دلم خواست. معلومه حسابی بهش خوش می گذره. همیشه شاد باشی عزیزم. من که خیلی دوستت دارم


ممنون عزیزم. ماهم شما رو خیلی دوست داریم. از بهترین دوستای محیط مجازیمون.انشاله نزدیک بشیم از نزدیکم دوستی میکنیم.
متین مامی ایلیا
1 آذر 91 20:38
ای جونم عزیزم
دلم براتون تنگ شده بود


ممنون متین جون.ما هم همینطور.
رهگذر
6 آذر 91 0:43
بابا شماها خیلی سوسولین. معلومه هیچ غمی ندارین . خوش باشین
خاله خاطره
6 آذر 91 0:44
میدونم حیفه دست خودم نیس چرا بمونه وقتی نمی خوام ادامش بدم از وبلاگ نسخه گرفتم تصمیمم با عجله نیس چند بار خواستم اینکارو کنم نمیدونم بازم فکر میکنم
بارون
7 آذر 91 15:45
سلام
خوبین؟



سلام بارون عزیزم. بله خوبیم. یه کم سرم شلوغه نرسیدم مطلب بزارم. همین روزا حتما..
بارون
8 آذر 91 19:49
خداروشکر خوبین
دلشوره گرفتم فک کردم خدای نکرده اتفاقی افتاده
شکر خوبین


ممنون عزیزم. خداروشکر.
SHAYAN JOOOOOOOOOOOONNNNNNNNNNN
10 آذر 91 10:45
سلام خوبین مامان ایاتای لطفابرای ایاتای مطلب بزار


سلام عزیزم. چشم حتما.
مهرناز(مامان آرسام)
10 آذر 91 14:51
پس کجایی عشقم؟؟!!!!
دلمون تنگیده واسه عکسات خوشگله
مامانی بیا پس آپ کن دیگه!!

سلام مهرناز جون. چشم فردا میخوام بنویسم اگه کاری پیش نیاد.فدات شم.
محيا كوچولو
12 آذر 91 0:39



سپاس
مامان تارا
12 آذر 91 20:04
باعرض سلام
میشه خواهش کنم به این آدرس برین و به تارا رای بدین ؟ممنونم
http://ninimod.niniweblog.com/post20.php
تاچهارشنبه مهلت داره
دخملی مه رویت رو جای من ببووووووووووووووس


بله حتما عزیزم.
arnika
15 اسفند 91 18:38
واااای آدم می ره مهد این بچه های ناز رو تو اون دنیای قشنگشون می بینه دلش می خواد ببوستشون



بوس خالی نه عزیزم. بچلونیشون..