شعرهای مهد کودک - سری سوم
سلام ماه گونه ام.
کلی با احساس خجالت شعر می خونی و گاهی به سختی میشه فهمید داری چی می گی اما عاشق شعر خوندنت هستم دخترم. بابایی که ذوووووقی می کنه دیدنی..
دکتر
دکتر چه مهربونه درد منو می دونه
زخم منو می بنده با شوخی و با خنده
میگه مریض کوچولو کوچولوی موچولو
برو بخواب تو خونه دوای تو همونه
تا که بشی سلامت خوشحال و شاد و راحت
****************************************
خانواده
بابام میره اداره همیشه گرم کاره
چشم و چراغ خونه مامان مهربونه
داداش جونم چه نازه یه کم زبون درازه
خواهر جونم چه ریزه با نمک و عزیزه
مائیم یه جمع ساده به نام خانواده
***************************************
هواپیما
تو آسمون پر میزنه به هرکجا سر می زنه
همش به فکر سفره از دود و بوق بی خبره
جاش همیشه تو ابراست بزرگ و خیلی زیباست
یه دم داره که نازه بال های اون درازه
باید اونو خبر کنی تاکه باهاش سفر کنی
خونه ش توی فرودگاست
اسم اون هواپیماست
************************************
شعبان
نیمه ی شعبان شده شکوفه باران شده
بوی گل و گلابه چشمه عجیب پر آبه
هزار هزار فرشته زمین مثل بهشته
بچه ها جون بهاره غم دیگه جا نداره
مهدی زهرا اومد منجی دل ها اومد
***********************************
بهار
آهای آهای بهاره بهاره سبزه زاره
ببین دوباره بلبل نشسته بر روی گل
عطر گل بهاران شکوفه های خندان
به به بهار آمد سبزه به بار آمد
قربوووووونت برم عشقکم.