جشن تولد چهارسالگی
تولدت مبارک دخترم، بی همتا، ماه گونه..
سلام دختر گلم. امسال هم تولد چهار سالگی رو برگزار کردیم و بسی لذت بردیم از اینهمه تفاوت در منش و بزرگی شما یکی یه دونه. اولا که بیش از سه ماه بود روزانه تاریخ رو چک می کردی و منتظر روز تولد بودی و اواخر اعتراض می کردی که چرا تولدم نمی رسه. و ماشما رو به سختی نگه داشتیم تا روز تولدت. و البته همون روز نشد بگیریم به دلیل اینکه وسط هفته بود. ضمنا ترنم با مامان و باباش رفته بودن تهران و نشد که باشن توتولدت. خیلی دوست داشتی ترنم و آدرینا بیان و دوستات کنارت باشن. قررررربونت برم من.
خیلی خوبی، خیلی متفاوت. و چون این پست مربوط به تولدته، بعدا صحبتهای اخیر رو منتقل می کنم به پست افاضات در شرف چهار سالگی...
چند تا عکس بیشتر ندارم که قابل گذاشتن باشه به دلیل محدودیت های عکس گذاشتن توی نی نی وبلاگ.
ولی منظور رو می رسونه عزیزم.
تم تولد که صورتی و آبی بود. من و شما لباسمون با یه پارچه بود. همیشه دوست داشتم این کارو کنم و این بار امتحان کردم ببینم چطوره و خیلی عاشق ترت شدم عششششقم.(البته مدلهاش فرق می کرد )
اینم چاشنی تولد اون وسط در حال بازی کردن با گوشی بنده!!!
تزئینات
میز پذیرایی سرد (پیش غذا/ مزه) (البته توی این عکس هنوز میوه ها روی میز نرفته) (شامل: کاپ کشک بادمجان و بورانی اسفناج با نون سوپ، کلاب ژامبون و کلاب تن ماهی و سمبوسه کوچولو و میوه و پفک و چیپس و اینا)
و و و و و داستان کیک که برای دومین سال این قنادیه دست منو گذاشت توی پوست گردو. خود قناده رفته بود مرخصی در حالیکه از هفته قبل شفاها بهشون گفته بودم. اما کمبود امکانات جزیره و اینکه منم طعم کیک اینجا رو بیشتر از همه دوست دارم. البته یه جا پیدا کردم که محشره و ان شاءلله برای سال بعد ازونجا سفارش بدم.
کیکه هیییییییییییییییییییچ سباهتی به اونچه سفارش دادم نداره اما دوستش داشتم. خوشمزه بود و پر از شیرین کامی. فدای سرت دخترم. اونقدر راه طولانی در پیش داری که ایده ها رو هر سال میشه اجرا کرد. پس بی خیال.
میز شام (باقالی پلو با ران و ماهیچه و چلو مرغ شکم پر و مخلفات) دسر هم که ژله توپر و تیرامیسو بود که اگه عکسی پیدا کردم اینجا نصب میشه متعاقباً :
یافتم (توضیح این موضوع لازمه که برای اولین بار تیرامیسو رو با پتی بور درست کردم که اصصصلا راضی نبودم و فقط و فقط لیدی فینگر. اما ژله تو پر خداییش عالی در اومد. اونم با قالب سیلیکونی شل و ول من که با مشقت درستش کردم سااالم دراومد. هووورا) .
و عکس زیر هم که البته ربطی به وبلاگ و تولد شما نداره اما چون بعد از کلی انتظار برای تولد شما آماده شد از خوشحالی مفرط میزارمش اینجا یادگاری بمونه.
به خودت خیلی خوش گذشت و از اول تا آخر داشتی می رقصیدی. ای کاش بلد بودم یه تیکه فیلم بزارم عاااشق رقصتم با کیف روی دستت...
دوستت دارم و یکسال بزرگتر شدنت رو با تمام وجود تبریک میگم و برات خوشحالم ماه گونه ام.